Tuesday, October 03, 2006
آدمایی که دنیای محدود تری دارن ، موفق ترن هستن ، چون اتلاف کمتری دارن . آدم هرچقدر دنیای درونی و خصوصی وسیع تروپیچیده تری داشته باشه ،انرزی بیشتری روازدست میده ، باعث میشه که یه سری ازفعالیتهای رو تین و روزانه ش عقب بیفته
من مدتهاست که عادت کردهام تو دنیای خودم زندگی کنم ، یه جایی وسط ابرا ،رویاها و تصویر ها ،بودن تو دنیای واقعی قاطی آدم بزرگها رو زیاد دوست ندارم .فقط مواقعی که مجبورم میام قاطی شون ،بقیه وقتا تو فاز خودم هستم ،یه زندگی نسبتا مرفه دارم وتقریبا می شه گفت هرچی بخوام در اختیارمه . معمولا مورد توجه بودم ولی همیشه رو پای خودم وایسادم. هیچوقت به کسی تکیه نکردم .تو دنیای خودم یه حریم ناخوداگاه دارم . اما به ندرت پیش میاد که این حریم رو به کلی بر دارم .معمولا این جور وقتا آدمارو ناخوداگاه پس میزنم ، یه جور تجرد ذاتی .شاید خیلیا که دورادور زندگی منو میبینن دلشون می خواد جای من باشن. ویا وقتی حرف میزنم می گن بابا تو دیگه خوشی زده زیر دلت ،اما ته دلم با اونچه که همه در ظلاهر میبینن خیلی فرق داره ..."دل خوش سری چند.؟"... نه اینکه آدم نا امیدی باشم ها ،نه،اتفاقا شدیدا دارم با انرزی زندگی میکنم،اما مسیر زندگیمو دوست ندارم. عوض کردنش هم خیلی سخته .فعلا بی خیالش شدم و گذاشتم " قانون زندگی " کار خودشو بکنه. فقط امیدوارم زود فعال بشه. نذاره برا بیست سال بعد