Wednesday, January 18, 2006
دوباره نقطه سر خط؛ نه این‌که کاملا سر خط، می‌شود همان‌طور بمانی ته خط! و خب این دلبخواهی‌ست. به هیچ‌‌‌کس هم ربطی ندارد. اگر نخواستی ویرگول هم گزینه خوبی‌ست و می‌دانی که هرجایی. هر کاری بخواهد می‌کند: فاصله می‌اندازد بین کلمات ـ آدم‌ها، معنی عوض می‌کند، به کثافت می‌کشاند؛ و اصلا خوب می‌کند هر کاری که می‌کند.
این وسط نقطه‌ویرگول را گذاشته‌اند برای بی‌عرضه‌ها؛ راحت باش و استفاده‌اش کن. فقط کمی مواظب ذهنیت مردم باش. این درست که آن‌قدرها هرجایی نیستی و آنچنان هم در قید سر و ته خط ـ که هیچ‌کدام جذابیتی ندارند، پس می‌ماند بی‌دست‌وپایی و البته بی‌تجربه بودن‌ات. همین است که دلربایت می‌کند و البته خانه را هم خالی.
می‌خواهی علامت‌سؤال شو و کز کن گوشه‌ای و بمان منتظر سرنوشتی یا این‌که دریده شو و در چشمان دیگران علامت‌تعجب.
...
دل‌م برایت می‌سوزد اما: هیچ‌وقت مثل خودت نمی‌مانی و نمی‌توانی.