Saturday, November 12, 2005
راه رفتم ... راه رفتم ... راه رفتم
می خواستم فراموش کنم چيزی رو که شنيده بودم ... می خواستم اون تعجب رو ، اون بُهت زدگی رو از ياد ببرم
مستحقش که نبودم ، بودم ؟
بارون هم روشو برگردوند ... آفتاب شد ... يه عالمه کار بود که بايد می کردم ، يه عالمه چيز که بايد می خريدم ... و زمانی که مثل هميشه تند تر از من می دويد
صدا هنوز توی گوشم بود ... يعنی چی آخه ؟! ... نمی تونستم درک کنم
سعی خودمو کردم ... روز خيلی خوبی بود ... يه عالمه چيز قشنگ که خريدمشون ... يه عالمه چيز قشنگ که درست کردمشون ... سعی می کردم غرق شم تو جريان زندگی ... و زمانی که هنوز کش ميومد
وقتی برگشتم خونه ، بی قرار بودم ... منتظر يه علامت کوچيک ... خيلی کوچيک ... اما هيچی نبود
چند شب پيش ، ساعت ها پای تلفن بهم گفته بود که اينقدر مغرور نباش ، يه خورده فرصت ، يه خورده صبر ، تو مايه بذار ، يه خورده غرورت رو مهار کن
درست فرداش بود که يکي گفت : هيچ وقت ، هيچ وقت ، پاکبازی نکن ... غرورت رو هيچ وقت ، غرورت رو نه ... بذار هر وقت که بخوای ، برق خودخواهی و غرور ، چشمات رو زيبا کنه ... چشم بی غرور ، چشم نيست ، دو تا غدهء بی معنيه ... بهترين آدما رو از دست بده ، اما غرورت رو نه
و من می دونستم که چه چيزهايی رو ار دست داده بودم ... و هنوز هم ...
ابر که شد ، بارون که شروع شد ، ديگه نمی تونستم آروم بگيرم
خيابون ِ پر درخت ِ خيس خورده ، تاريک تاريک شده بود
بايد می رفتم جايی که آروم بشم ... که امن باشه ... که طردم نکنه
مثل بيشتر وقتای دل تنگی ... جای دوران کودکی ... درختای بلند و بی برگ ...
زمين خاکی ... بوی بارون و يه جای بزرگ ِ بزرگ ِ خالی ... دستام خالی بود و دلم پر ... اما راه رفتن زير بارون اين خوبی رو داره که معلوم نمی شه خيسی چشمات از چيه ... اونقدر رفتم و رفتم که هر چی تو دلم بود تموم شد ... ديگه ناراحت نبودم ... عصبانی نبودم ... دلگير هم نبودم ... بودم ؟ نه ، نبودم ... درست شده بودم ... مطمئن بودم که خوبم و می تونم راه برم ... که می تونم ادامه بدم
برگشتم ... دستام پر بود و دلم خالی ...
سبز شده بودم و خيس و سبک
بعد ديدم که نشانه اينجاست ... يه رد پا ... يه علامت کوچيک ... همون که فقط خودم می تونم حس کنم چقدر بزرگه
خوب ترين حس دنيا در يک لحظه ... شاد از اينکه هنوز می تونم سرم رو بالا بگيرم ، بذارم چشمام رو نگاه کنی و ببينی که برق می زنه ... اشتباه نکرده بودم ... نه ، اشتباه نکرده بودم .