Friday, August 26, 2005
هر چیزی تقیری لازم داره .تا از تکرار جلوگیری بشه.... این وبلاگم دیگه خیلی یکنواخت شده..می خوام یه مدت موضوعش
و عوض کنم ..یکم در مورد روابط اجتماعی و روفتار درستی که باید با مردم و خودمون داشته باشیم می خوام بگم(رفتار جنتلمنانه)....جون هر کی که دوست دارین یه مدت تنوع می خوام . به موقش مثل یه بچه آدم بر می گردم سر خونه زندگیم

********************

پرداختن ريشه اي و اصولي به مقولهء جنتلمنيسم مانند هر ايسم ديگر ، مستلزم شناخت صحيح از مبداء و منشاء آن و بررسي عوامل فرهنگي ، هنري ، اجتماعي ، اقتصادي ( با بخش خبري به همين نام اشتباه نشود ) ... شكل گيري و ماندگاري يا عدم ماندگاري آن مي باشد . اما سوال اساسي اينجاست : آيا جنتلمنيسم با معناي غربي آن مي تواند نسخه اي بر دردهاي ما باشد ؟ درد ؟ بله ، آنتي جنتلمنيسم در كشورهاي جهان سومي ( حالا كمي بالاتر يا پائين تر . زياد سخت نگيريد شما ! ) يك درد است . براي ديدن اين درد هم احتياجي به چشم دل نيست ، همان چشم سر كفايت مي كند ( خانماي با سليقه مي دونن من چي ميگم ) . و آيا مي توان در اوج مدرنيته جنتلمن بود و سالم ماند ؟ منظور سالم ماندن تمام وجوه يك انسان ( بخوانيد مرد ) است ، چه در ظاهر و چه در باطن . از فرق سر گرفته كه چپ باز شود يا راست تا سوراخ پنهان جيب كت كه پول از آن نشت كند يا نه ..
. شايد مثال كوچكي بتواند لُب كلام را بهتر برساند . حتماً بسياري از شما از معنا و مفهوم شارب در فرهنگ غالب اقوام ايراني با خبريد ، كه نحوهء پيرايش آن نشان شخصيت فرد است و پرپشت يا تنك بودن آن ميزان سنجش مردانگي . و براي ضمانت انجام كار گرو مي گذارند . حال اگر جنتلمنيسم غربي ، گذاشتن سيبيل را از اساس رد كند ، آيا ما هم مي توانيم چنين كنيم ؟ يا اگر چنين كرديم ديگر اصولاُ چيزي به نام مردانگي در اين ديار باقي خواهد ماند ؟ پس بايد فكري به حال اين تضاد سيبيلي در اين دو فرهنگ كرد تا نه سيخ بسوزد نه كباب ...

من هنوز معتقدم بهترين روش براي سالم ماندن در زمان تهاجم فرهنگي و در عين حال فرار از پوسيدگي و ركود و شايد هم كمي سجود ناشي از بخشهاي فسيلي فرهنگ خودي ، گرته برداري فرهنگي ست و اين ميسر نخواهد شد مگر اينكه اول اين ايسم ها و تبعاً جنتلمنيسم را از توليد كنندهء اصلي آن بگيريم و بعد آن را در ديگ فرهنگ خودي بريزيم و با كم و زياد كردن فلفل و نمك و ديگر چاشني ها ، آن را باب طبع مردم صاحب نظر اين ديار آريائي - اسلامي كنيم . البته ما در خيلي از مقوله ها چنين كرده ايم اما اشكالي در جائي هست و آن اين است كه آتشمان كمي تند است و به اصطلاح خوراك خوب قوام نمي آيد و جا نمي افتد . براي همين است كه ما هميشه يا پاك سوخته ايم يا از ترس سوختن ، آتش را خاموش مي كنيم و به تبع آن خام مي مانيم !

*********************

يه مرد ايرانی ، هر قدر هم که جنتلمن باشه ، هنوز سنتی فکر می کنه . هر قدر هم پوليور آرمانی و شلوار کاليبورن بپوشه ، باز هم در ضمير ناخودآگاهش دوست داره زير اون شلوار ، زير شلواری آبی راه راه ( شلوار آزاد کريستين ديور! ) بپوشه و پاچه هاش رو در جورابش مخفی کنه . دوست داره بعد از نوشيدن نوشابه ، با خيال راحت باد گلو در کنه ، اما خانوم همراهش بوی عطر کلينيک بده . دوست داره قليون بکشه و ميرزا قاسمی پر از سير بخوره ، اما دهان خانومش هميشه بوی آدامس ريلکس شوگِر لِس بده . مرد ايرانی زمان می خواد تا جنتلمن بشه . زمان لازم داره تا از پوشيدن پيژامای راه راه و شورت مامان دوز و زير پيراهنی کاپيتان در خونه صرف نظر کنه و به جاش تی شرت و شلوارک بوسينی بپوشه . مرد ايرانی مرد خوبيه ، اما هزار و سيصد و هشتاد و چهار سال سنت پشت سرش سنگينی می کنه ، هزار و سيصد و هشتاد و چهارسال . و زمان لازم داره تا اونهمه سال رو پشت سر بذاره و به قرن حاضر برسه . يه مرد ايرانی می تونه در حضيض سنت ، مدرن و جنتلمن باشه ، اما بايد بهش فرصت داد ، وقت داد ، اطمينان داد ، اعتماد داد ، کمی هم پول داد و تراول چک . من به شلوار آزاد اون مردی که دوست داره شلوار اسپرت باس بپوشه ، که سعی می کنه با کلاس باشه و بوی بارون بده احترام می ذارم ..کاش یدونی تو جامه ما احترام کذاشتن به یک خانوم اول ازاحترام گذاشتن به خودت شروع می شه .از رفتار درست و بااحترامی که برا خودت قائلی.

*********************

پس نوشت: فعلا در مورد آقایون مینویسم .چون آقایون نیاز به اصلاح بیشتری دارن. نوبت خانومام می رسه ولی شمام بخونین بد نیست مفیده...حداقل می دونین که دیگه هرتازه به دوران رسیدهای نمی تونه جنتلمن بشه..