Tuesday, August 23, 2005
بعضی راهها را اگر چه مقصدی نیست،دره ای و گندابی نیز نیست.رهروی این راهها که باشی در بهترین حالت رو به ترکستانی،اما همیشه حداقلی از استغنا و عزت نفس در کوله بارت هست.تجریدی زیستن و اندیشیدن و دیدن اینگونه است،دل خوش به دور بودن از ابتذال و حقارت،نگریستن به جهان از ارتفاع و اگر کمی بینا باشی آگاه که:
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
اما عینی دیدن و عملی زیستن و عملیاتی اندیشیدن هر چه باشد خوب یا بد،هدفمند یا سرگردان،ولی همسایگان نابکاری دارد و ناکس تر از همه شان ابتذال