Monday, July 04, 2005
بساز ، با درد بساز . چاره اي نيست . گريزي نيست . همهء راه ها را رفته اي . راه هاي خودت را . راه هاي ديگران را . راه هائي كه به همه جا مي رسند و تو نمي داني اما هنوز ، همه جا كجاست . راه هائي كه به هيچ جا ميرسند و تو نمي فهمي اما هنوز ، هيچ جا چگونه جائي ست . پس بگرد . بچرخ . باز هم . باز هم ...............
ميدانم . خسته اي . در چشمانت مي خوانم . در گريه ات مي شنوم . در انقباض كلامت مي بينم . ميفهمم . ميفهمم ................
بنشين . لحظه اي همين جا بنشين و نفسي تازه كن . حرفي با تو دارم . گوش كن . به من گوش كن . به خودت گوش كن ............... مي شنوي ؟ صداي سكوت را مي شنوي ؟ از اين صداست كه بايد پر شوي . نگذار فرياد درد كرت كند . بخوانش . قبولش كن . برانش . برانش حالا برخيز . وقت تنگ است .............. فقط دو قدم مانده . يك قدم تا آن پائين . يك قدم تا آن بالا . ميداني كه ؟ قعر زمين را ميگويم . زميني كه در دل كهكشان مي چرخد
*********************
مسئله رفتن نيست يا برگشتن . مسئله چرخيدنه ، چرخيدن و چرخيدن و چرخيدن . فكر ميكني داري ميري . هر روز ، هر ساعت ، هر لحظه . با هر مشقتي كه شده . فكر ميكني نبايد ايستاد ، حتي اگه خسته بود بايد رفت .............. هر وقت از خستگي مونده شدي ، به خودت نهيب بزن : نايست . اگه بايستي ميگندي . برو . يالا ، زود باش . تكوني به خودت بده . يك قدم هم يك قدمه . برو جلو .............
جلو ؟ كدوم جلو ؟ اين رفتن نيست ............ چرخيدنه !
به دستهام نگاه كن . خوب نگاه كن . چي ميبيني ؟............. هيچي . خاليه . خاليه خالي .به قلبم نگاه كن . چي ميبيني ؟ به جز تنگي قفس چي ميبني ؟ هان ؟ بگو ! .......... ميدونم . نميخواد به روم بياري . خودم خوب ميدونم .
احتمالاً تا به حال صد بار از آخر خط رد شدم و نفهميدم . چقدر خسته كننده است روزي كه آخر خط رو بشناسم و ببينم ، اي دل غافل ، من دهها بار از اينجا گذشتم .......... و آخر كار ، باز از تكرار به تكرار رسيدم
********************
امشب رو بر من ببخش .............. ميدوني ، همش تقصير خودته ............... حالا هم فقط يك چيز بهت بگم و بعد برو به كارت برس ، به چرخيدن . كافر باش اما مرتد نباش . كافر ميتونه ايمان بياره ، اما مرتد همهء پلهاي پشت سرش رو خراب ميكنه و اين در مذهب دل ما يعني ، موندن ، گنديدن ! ............. شك بي شك . شايد اين اسب عصاري تا آخر دنيا هم نفهمه كه رفتن فقط چرخيدن نيست ، هان ؟؟؟