Sunday, June 19, 2005
پیش نوشت: نوشته خوشم اومد گذاشتمش...... حرف دلم را زد
« بد بخت كسي است كه از خطر كردن ميترسد. او هرگز سرخورده نميشود نا اميد نميشود و مانند كسي كه در جستجوي تحقق روياهايش زندگي ميكند رنج نخواهد كشيد. اما هنگامي كه به گذشته نگاه ميكند( چون ما همواره به جايي ميرسيم كه به گذشته نگاه كنيم) قلبش به او خواهد گفت: « با معجزه هايي كه خداوند در مسير تو قرار داده بود چه كردي؟ با استعدادهايي كه خداوند در درون تو به وديعه گذاشته بود چه كردي؟ آنها را در اعماق چاله اي به خاك سپردي چون مي ترسيدي از دستشان بدهي؟ و حالا آنچه برايت باقي مانده اين است: اطمينان به اينكه زندگيت را از دست داده اي.»
بيچاره كسي كه اين كلمات را از قلبش بشنود. آن وقت به معجزه ايمان خواهد آورد. اما لحظات جادويي او ديگر سپري شده اند.
در ساحل رودخانه پيدرا - پائولو كوئيلو- ترجمه دل آرا قهرمان
پس نوشت :ازاین به بعد پیین هر نوشته یه جایی برای نظر دادن هست به اسم commens..دوست داشتی نظرت رو بده خوشحالم می کنی عزیز جان