Tuesday, June 14, 2005
پیش نوشت:
من حالم خوب است. نگراني ندارد. اين ها يادداشت هاي لحظه هايي ست كه همه چيز زيادي مي شود. عليرضا راست مي گويد. مي گويد آدم گاهي ذله مي شود. اين ها مال وقت هايي ست كه ذله مي شوم. بيشتر از همه از دست خودم
من خوبم. كار مي كنم. ورزش می کنم. موهايم كوتاه و ناخن هايم کوتاه تر است. تازه هم الان دارم لبخند هم مي زنم.نگراني ندارد. اين بار را باور كن
********************
من می گويم هميشه همان لحظه اتفاق می افتد که فکر می کنی، همان دم که فکر می کنی اتفاقی نيست، اتفاق خود را بهتو می رساند و تو دربست در اختيارش خواهی بود، من مدام به جبری می انديشم که فراری از آن متصور نيست.
به حرشع گفتم باران که ببارد عادت خواهی کرد به گريستن در باران و اشک های تو بارانی خواهد شد هم چون تمام باران ها، خنديد؛ او عادت را نمی فهميد.
و چه بلند است اين "ر" ميان حرشع که مرا به حقارت تكرار وا می دارد.
تکرار
دارم گم می شوم.
دوباره در هزارتويی که از آن من نيست. از آن هيچ هم نيست. هزارتويی که پيچ در پيچ هم نيست، اين بار.گم می شوم. پيدايی که هيچ وقت نبوده، گاهی اما هشياری نبوده که بدانم کجای گم شدنم و حالا می بينم که سرآغاز گم شدن روبه روی من است
********************
کجا قايم شدی؟
من ديگه خسته شدم. بازی بسه, خودت گفتی يک کم قايم موشک بازی می کنيم, الان هم که اين همه وقته رفتی قايم شدی, من هم خسته شدم اِنقدر که دنبالت گشتم.
صدامو می شنوی؟ بيا بيرون, بازی تموم شد. من اين جا تنها نشستم و حوصله ام سررفته. اصلا بيا يه بازی ديگه بکنيم, مثلا نون بيار کباب ببر, يا هر چی تو بگی فقط قايم موشک نه.
زود باش بيا."
********************
ماه از تنهايی دلش گرفته بود. ماه از اين که اون بالا هميشه تک و تنها باشه, ديگه عُق می زد, از اين که همه فکر می کردن اون تنهايی همه کاری می تونه بکنه, با اين که تنهاس ولی خوب هيچ مشکلی نداره, حرص می خورد ولی نمی تونست چيزی بگه, چون کسی گوش نمی کرد. شايد هم انقدر دور بود که صداش نمی رسيد. تا اين که يه روز آرزو کرد کاش يه نردبون پيدا بشه که انقدر بلند باشه که برای اين که بتونه وايسه به ماه تکيه کنه, نردبونی که ماه هم بتونه روی يکی از پله های بالاييش بشينه و يه نفس راحت بکشه و بعد انقدر حرف بزنه تا کلهء نردبون بره
فکر کنم ديشب ماه به آرزوش رسيد, از اين پايين که نيگا می کردم به نظر می اومد يه کسی داره با ماه حرف می زنه و دو تايی به هم تکيه کردن.
شما دی شب ماه رو ديدين يا نردبونی که از زمين کشيده شده بود تا وسط آسمون, تا ماه؟
********************
نشستن برايم سخت شده, پاهايم نيست, قطع اش کرده اند, بريده اند پاها را از بالای زانو, راه رفتن, با دست هايی که نيست, دست هايی که نبوده اند هيچ وقت, خودکار را با دستی که نيست روی کاغذ می لغزانم. چشمانم را با دست مالی سفيد بسته اند, رنگش را از کجا می دانم؟ از آن جا که پشت چشمان بسته ام سياهی است, سياهی تيرهء قيراندود و اين فقط از دست مالی سفيد برمی آيد
سعی می کنم راه بروم با پاهايی که نيست و بنويسم با دست هايی که نيست و ببينم با چشم هايی که نيست, می خواهم حرف بزنم ولی می دانم به جای دهان خطی است, خطی خاکستری, بدون شکافی برای حرف زدن."
********************
جاده-خط
گيجم,سرم درد می کند, مثل اين است که خط کشی می کنند. خط می کشند از اين طرف به آن طرف. از پايين شروع می شود خط ها و تا اين بالا ادامه دارد
ادامه دارد خط کشيدن ها تا درون چشم ها, گاهی می زند بيرون و آن وقت است که خط می کشند از چشم ها تا تاريکی دور دست, تاريکی که فقط يک خط سفيد در آن پيداست, ديده می شود خط سفيد با نورهايی که از جلو تابيده در آن.خط کشی شروع شده از کاسهء سر تا جاده ای که پيدا نيست تا کجاست
********************
بيدار که شد دست هايش نبودند. جای دست هايش دو شمع گريان بود, دو شمع روشن, دو شمع سفيد روشن!چشم هايش حالا تيک تاک ساعتی بود که انتظار می کشيد رسيدن را, بودن را, آدم بودن را
********************
مهم نيست,
اولين جمله ای که به ذهنت رسيد همين بود, الان هم که اين جا نشستی, فقط بلدی بگی مهم نيست, نمی دونم آخه يعنی چی؟
کاکتوس ها رو گذاشتی جلوی پنجره, بعد انقدر بهشون آب دادی که شدن شمعدونی, حالا می گی مگه می شه کاکتوس شمعدونی بشه؟. ولی آره می شه, مهم نيست که چی چی می شه, فقط اين مهمه که تو بشينی و بگی مهم نيست, فقط همين, حتی فقط اگه باشی و بگی مهم نيست
********************
گم کرده ای.چون رشته ای تسبيح که درشبی تاريک, در کوچه ای تاريک تر, پاره می شود
********************
آن کس که می آيد, شايد بماند و شايد نه, آن کس که می ماند, شايد برود ولی هميشه خواهد ماند
********************
پس نوشت:
من حالم خوب است. تو حالت بهتر است. از همیشه بهتر. بهتر صفت برتر خوب است نه؟ بعد می شود بهترین
حالا خوبم. یعنی حالم خوب است. راستی کاش این حال خوب را همه باور بکنند اما تو...
من حالم خوب است اما تو یکی باور نکن.........................