Thursday, June 09, 2005
ههيس .... ساكت باش ...حتما مي شنوي , ساكت كه باشي آنچه در دلت مي گذرد را مي شنوي ...لازم نيست چيزهاي عجيب و خارق العاده از دلت بگذرد , عبور يك دوست هم كافيست تا دلت را شاد كند.
ا توام , جز تو كه كس ديگري نمي تواند ته دلت را ببيند , مگر اينكه خودت درش را براي ديگري باز كني...
مي داني , فكر مي كنم تو بي توجه شدي , به خودت و زندگي , يادت رفته كه 10 سال پيش چه عاشقانه و بچگانه زندگي را دوست داشتي , يادت رفته كه مدرسه رفتن , با همه خوبي ها و بديها , خود زندگي بود....
مي داني تو تلاش كردن را از ياد برده اي , تو به آنچه داري چسبيده اي , شايد هم از روي قصد و غرض , من كه از ته دلت خبر ندارم!تو خودت را به كري زده اي , بي يرده بگويم , تنبل شده اي
قدمي بر نمي داري و اين نشستن را به گردن ديگران انداخته اي
مي داني , دور سر خودت مي چرخي , واويلا سر داده اي و نشسته اي تا معجزه اي , چيزي از راه برسد و تو , يك شبه , خوشبخت شوي!خودت را لوس نكن , اين لجبازي راهت را به جايي باز نمي كند , فقط تو را به چاهي مي اندازد كه سر سي سالگي كاسه چه كنم دستت بگيري...
بلند شو ؛ فكر كن كه فردا روز ديگري است , بيا انگيزه هايت را پيدا كنيم , آنها كه باشند قدم برداشتن راحت تر مي شود , يادت باشد اصلا قرار نيست كه قدم هاي بزرگ برداري , كه در آسمان پرواز كني , بيا روي زمين , پيش همه ما , ناا ميد نباش , نترس , يعني سعي بكن , بيا قرار بگذاريم كه خودت را ناراحت نكني , هر وقت كه حالت خوب نبود ياد يك بعدازظهر پاييزي شنبه بيفت , ياد دو ساعت وقت آزادي كه داري , چه مي دانم حتما اگر خوب دقت كني روزهاي هفته ات از اين زمانها زياد دارد , چشمانت را ببند و فكر كن كه در آن لحظه اي , انرژي و سرخوشي خودش مي آيد , باور كن , به تو دروغ نمي گويم
بيا قرار بگذاريم از اين به بعد هر چه ازت پرسيدند جواب درست بدهي …ديگر نگو نمي دانم …نمي دانم يعني من نمي خواهم به مسئله فكر كنم , يعني من دوست دارم با اين مشكل ناشناس همزيستي كنم , تو كه اين را نمي خواهي؟
مي دانم كه نمي خواهي , آخر كدام آدم سالمي دوست دارد ناراحت باشد
اينها را هزار بار برايت گفته ام , اما باز هم مي گويم , تا وقتي كه حالت خوب شود , آخر دوستت دارم ... از دستت دلخور هم هستم , كه حرفهايم را مي شنوي اما قدمي بر نمي داري ...مي دانم كه سخت است , بعد از چندسال نشستن , ايستادن و راه رفتن مشكل است , اما تو بلند شو , نگذار كه رخوت اين چند سال به تو چيره شود , نگذار كه زندگيت به دست خودت خراب شود , آهسته و پيوسته هم كه بروي قبول است ... هر روشي كه فكر مي كني براي رفتن كمكت مي كند را امتحان كن , تو تلاشت را بكن , اينكه به كجا برسي فعلا زياد مهم نيست , الان , از هر چيزي مهم تر , ايستادن و رفتن توست