Saturday, June 04, 2005
هیچ وقت این احساس عجیب را تجربه نکرده بودم. می توانی چشمانت را ببندی و تنها اعتماد کنی بر دستانی که تو را هدایت می کنند. خودت را رها کنی و اعتماد کنی. لازم نیست آن دستان را محکم نگاه داری تا فرار نکنند. دستانی بخشنده که تو را هدایت می کنند حتی وقتی که "نبینی". خود را رها کنی. رهای رها و فراموش کنی چقدر احساس آرامش را فراموش کرده ای. اما وقتی چشمانت را باز می کنی باید چشم در چشمش بدوزی. فراری در کار نیست. باید اعتماد کنی و به ذاتت رجوع. کافی ست رها کنی. آن دستان تو را هادی خواهند شد. تنها به او اعتماد کن. اعتماد کن و خودت را رها کن. آرامش خویش را در جای جای ذهن و روحت جا خواهد داد.